امنیت انرژی و سرمایه ای به نام اعتماد عمومی
لیدی شال: پایداری برق و گاز فقط یک مسئله فنی نیست؛ اختلال در انرژی می تواند آرامش روانی جامعه را بر هم بزند و به تزلزل اعتماد عمومی منجر شود.
به گزارش لیدی شال به نقل از مهر، امنیت انرژی معمولا در گزارش های رسمی با عدد و نمودار تعریف می شود؛ میزان تولید برق، ظرفیت نیروگاه ها، ذخایر گاز یا تراز مصرف. اما در زندگی روزمره، مردم امنیت انرژی را نه با آمار، بلکه با تجربه شخصی خود می سنجند: چراغی که روشن می ماند، بخاری ای که خاموش نمی گردد، آسانسوری که از کار نمی افتد و کارخانه ای که تعطیلی ناخواسته ندارد.
به همین دلیل است که انرژی، بر خلاف خیلی از کالاهای عمومی، مستقیماً با احساس ثبات اجتماعی گره خورده است. وقتی جریان انرژی پایدار می باشد، کمتر کسی به آن فکر می کند؛ اما کافی است چند روز خاموشی یا افت فشار گاز تکرار شود تا انرژی از یک «امر بدیهی» به یک «مسئله اجتماعی» تبدیل گردد.
در چنین شرایطی، بحث دیگر فقط کمبود برق یا گاز نیست؛ مسئله اینست که جامعه چه برداشتی از آینده پیدا می کند.
زندگی مدرن بر پایه ادامه شکل گرفته است. ساعات کار، برنامه مدارس، درمان بیماران، حمل و نقل، ارتباطات و حتی تفریح، همگی وابسته به این فرض نانوشته اند که انرژی در دسترس خواهد بود. وقتی این فرض زیر سوال می رود، نظم روزمره مبتلا به اختلال می شود.
قطع برق شاید در ظاهر یک اتفاق چندساعته باشد، اما اثر آن اغلب فراتر از همان چند ساعت است. خانواده ای که نمی داند فردا هم خاموشی دارد یا نه، گرفتار نوعی بلاتکلیفی ذهنی می شود. تولیدکننده ای که به ادامه گاز یا برق مطمئن نیست، تصمیم های محتاطانه تری می گیرد. این احتیاط، در مقیاس جمعی، به کاهش تحرک اقتصادی و افزایش اضطراب اجتماعی منجر می شود.
به زبان ساده، انرژی پایدار یعنی زندگی قابل پیش بینی؛ و زندگی قابل پیش بینی، یکی از پایه های آرامش روانی جامعه است.
چرا بحران انرژی سریع اجتماعی می شود؟
بسیاری از بحران ها برای تبدیل شدن به مسئله اجتماعی احتیاج به زمان دارند. تورم تدریجاً اثر می گذارد، بیکاری کم کم نمود پیدا می کند، اما بحران انرژی ماهیتی فوری دارد. خاموشی یا قطع گاز، مستقیماً وارد خانه و محل کار می شود و به این علت، واکنش اجتماعی به آن سریع تر و شدیدتر است.
از سوی دیگر، انرژی به عنوان یک خدمت عمومی، انتظار «بی وقفه بودن» را در ذهن جامعه به وجود آورده است. مردم حاضرند با افزایش قیمت یا سهمیه بندی کنار بیایند، اما ناپایداری و بی برنامگی را مشکل تر می پذیرند. وقتی قطعی ها بدون اطلاع رسانی شفاف یا برنامه زمانی مشخص اتفاق می افتد، احساس بی نظمی تقویت می شود.
تجربه سالهای اخیر نشان داده است که ادامه بحران انرژی، حتی اگر کوتاه مدت باشد، می تواند به افزایش نارضایتی عمومی، گسترش شایعات و تضعیف اعتماد به نهادهای تصمیم گیر منجر شود. در این مرحله، مسئله دیگر فنی نیست؛ اجتماعی است.
از خاموشی تا فرسایش اعتماد
اعتماد عمومی بسادگی از بین نمی رود، اما وقتی تضعیف شد، با دشواری بازمی گردد. یکی از مسیرهای مهم این فرسایش، تکرار بحران های روزمره حل نشده است. انرژی دقیقاً در همین نقطه قرار دارد.
وقتی شهروندان احساس می کنند تامین ابتدایی ترین نیازهای زندگی با اختلال رو به رو است، این پرسش کم کم شکل می گیرد که «آیا سیستم توان اداره امور را دارد؟». اگر پاسخ روشنی برای این پرسش داده نشود، شکاف اعتماد عمیق تر می شود.
از منظر جامعه شناسی، انرژی پایدار یکی از علائم «حاکمیت کارآمد» است. حتی اگر مردم با سیاستها یا تصمیم های کلان موافق نباشند، ادامه خدمات پایه به آنها این پیام را می دهد که امور حداقلی کشور در جریان است. اختلال در این خدمات، این پیام را تضعیف می کند.
در نگاه عمومی، امنیت انرژی اغلب به برق و گاز محدود می شود، اما دامنه آن خیلی گسترده تر است. سوخت حمل و نقل، پایداری شبکه توزیع، آمادگی در وضعیت بحرانی و حتی ذخایر استراتژیک، همگی بخشی از امنیت انرژی اند.
جامعه زمانی احساس ثبات می کند که بداند در وضعیت غیرعادی—از سرمای شدید و گرمای بی سابقه گرفته تا حوادث طبیعی—سیستم انرژی تاب آور است. نبود این اطمینان، اضطراب جمعی را بیشتر می کند و حتی می تواند رفتارهای هیجانی مانند ذخیره سازی غیرضروری یا مصرف بی رویه را تشدید کند.
این رفتارها خود به تشدید بحران دامن می زنند و چرخه ای معیوب ایجاد می کنند که مدیریت آن دشوار است.
نقش اطلاع رسانی در بحران انرژی
یکی از تفاوت های بحران قابل مدیریت و بحران اجتماعی شده، نحوه اطلاع رسانی است. تجربه های مختلف نشان میدهد که مردم بیشتر از آنکه از کمبود انرژی ناراحت باشند، از «بی خبری» ناراضی اند.
اعلام برنامه ریزی شده خاموشی ها، توضیح صریح دلیلهای فنی یا کمبودها و ارایه چشم انداز روشن از زمان حل مشکل، می تواند بخش بزرگی از فشار روانی جامعه را کم کند. در مقابل، اطلاع رسانی مبهم، متناقض یا دیرهنگام، حتی بحران های کوچک را بزرگ می کند.
در واقع، شفافیت در حوزه انرژی فقط یک اقدام مدیریتی نیست؛ ابزاری برای حفظ آرامش اجتماعی است.
بحران انرژی اثر یکسانی بر همه اقشار ندارد. خانوارهای کم درآمد، سالمندان، بیماران و ساکنان مناطق کم برخوردار، بیشتر از دیگران لطمه می بینند. برای این گروه ها، قطع انرژی فقط یک ناراحتی موقت نیست؛ می تواند تهدیدی برای سلامت، معیشت یا حتی ایمنی باشد.
وقتی این نابرابری ها برجسته می شود، بحران انرژی به موضوعی اخلاقی و اجتماعی تبدیل می شود. احساس بی عدالتی، فشار روانی را تشدید می کند و سرمایه اجتماعی را کم می کند. به همین دلیل، سیاستهای انرژی اگر با ملاحظات اجتماعی همراه نباشد، می تواند ناخواسته به تعمیق شکاف ها منجر شود.
چرا انرژی به مسئله اعتماد گره می خورد؟
اعتماد اجتماعی بر پایه تجربه های تکرارشونده شکل می گیرد. اگر تجربه غالب مردم این باشد که خدمات پایه پایدار می باشد، اعتماد تقویت می شود؛ اگر تجربه غالب، بی ثباتی و اختلال باشد، اعتماد لطمه می بیند.
انرژی در این بین نقش ویژه ای دارد، چون نه تنها زیرساخت اقتصاد، بلکه بخشی از زندگی خصوصی مردم است. اختلال در آن، مستقیماً کیفیت زندگی را تحت تأثیر قرار می دهد و به این علت، بار روانی بالایی دارد.
از این منظر، بحران انرژی فقط مسئله امروز نیست؛ اثرات آن می تواند ماه ها بعد در رفتار اجتماعی، مشارکت عمومی و حتی نگاه مردم به آینده دیده شود.
در خیلی از کشورها، امنیت انرژی به عنوان بخشی از امنیت ملی تعریف می شود. نه به این معنا که فقط از تأسیسات حفاظت شود، بلکه به این معنا که جامعه در مقابل شوک های انرژی لطمه پذیر نباشد.
سرمایه گذاری در زیرساخت، مدیریت مصرف، تنوع بخشی به منابع انرژی و افزایش تاب آوری شبکه، همگی اقداماتی هستند که علاوه بر منافع اقتصادی، نتیجه اجتماعی دارند: کاهش اضطراب عمومی و افزایش حس ثبات.
جامعه ای که مطمئن است بحران های انرژی مدیریت پذیرند، حتی در رویارویی با مشکلات دیگر، واکنش عقلانی تری نشان میدهد.
امنیت انرژی بیشتر از آنکه به نیروگاه و خط لوله وابسته باشد، به احساس مردم از ادامه زندگی عادی گره خورده است. جایی که برق و گاز پایدار می باشد، جامعه آرام تر است و جایی که این ادامه زیر سوال می رود، بحران ها فقط فنی باقی نمی مانند.
پیوستگی جریان انرژی، در عمل پیوستگی اعتماد اجتماعی را تضمین می کند؛ و هر اختلال مکرر، این اعتماد را فرسوده تر می سازد. شاید بنابراین است که انرژی، بی سر و صدا، یکی از مهم ترین عوامل شکل دهنده احساس ثبات در جامعه امروز است. بطور خلاصه، قطع برق شاید در ظاهر یک اتفاق چندساعته باشد، اما اثر آن اغلب فراتر از همان چند ساعت است. خانواده ای که نمی داند فردا هم خاموشی دارد یا نه، گرفتار نوعی بلاتکلیفی ذهنی می شود. نبود این اطمینان، اضطراب جمعی را بیشتر می کند و حتی می تواند رفتارهای هیجانی مانند ذخیره سازی غیرضروری یا مصرف بی رویه را تشدید کند.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب